طعنه تند کنعانیزادگان به قاتل پرسپولیس
تاریخ انتشار: ۲۷ آبان ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۳۷۲۲۴۶۷
خبرگزاری فوتبال ایران پارس فوتبال دات کام :
تیم ملی ایران در دیدار مقابل سوریه خوش درخشید و پیروزی ۳ برصفر و شیرینی را در اردن تجربه کرد. این درحالی بود که همین سوریه را در تهران و استادیوم آزادی به سختی و با نتیجه یک بر صفر برده بودیم. اما چه شد که تیم ملی کشورمان توانست ۳ گل به سوریه بزند و حداقل ۳ گل دیگر هم نزند را بهتر است از زبان محمد حسین کنعانی زادگان مدافع فیکس تیم ایران بشنویم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
بلیت سفر به جام جهانی قطر رزرو شد. تبریک میگوییم؟
محمد حسین کنعانی زادگان گفت:
رزرو شد اما هنوز OK نشده است!
چرا؟
انشالله در تهران و پس از بازی برگشت با عراق در استادیوم آزادی ok خواهد شد! این درست که ما با ۱۶ امتیاز صدرنشین گروه خود هستیم اما زمانی میتوان از صعود قطعی حرف زد که واقعا صعود کرده باشیم.
فکر میکنی تا آن روز پنج شنبه ۷ بهمن ۱۴۰۰ حضور تماشاگران ایرانی در ورزشگاه آزادی آزاد شود؟
محمد حسین کنعانی زادگان گفت:
دوست داریم این اتفاق بیفتد. من و همه ملی پوشان دوست داریم جشن صعود به جام جهانی قطر را در حضور تماشاگران ایرانی برگزار کنیم. بردن در خانه و در کنار هواداران ایرانی لذت بخش تر است.
سوریه هم با سوریه بازی رفت فرق میکرد یا اینکه تیم ایران خیلی بهتر شده بود؟
من با بخش دوم صحبت شما موافقم. در بازی رفت ما پس از مدتی دور هم جمع شده و شاید یک مقدار از هماهنگی لازم به دور بودیم اما حالا واقعا یک تیم کامل و هماهنگ هستیم.
غیبت عمر خربین ستاره سوریه چقدر در رقم خوردن این نتیجه تأثیرگذار بود؟
محمد حسین کنعانی زادگان گفت:
عمرخربین در بازی رفت با ما چه کار کرد؟ مهمترین کارش مصدوم کردن و فرستادن میلاد سرلک به بیمارستان بود! مطمئن باشید اگر در دیدار برگشت باز عمر خربین را داشتند هم حریف ما نمیشدند. با عمر خربین هم سوریه را میبردیم. شک نکنید!
البته عمر سوما در زمین بود که یک پنالتی هم به ما داد؟
عمر سوما هم عملا در زمین بیکار بود! ما از قبل آنالیز دقیقی روی این مهاجم داشتیم و با کمک همه بچهها خیلی راحت سوما را مهار کردیم.
بازی با لبنان گل خوردیم و تازه از دقیقه ۹۰ به بعد به خودمان آمدیم و جبران کردیم. این مسابقه با سوریه چه فرقی با آن دیدار داشت؟
محمد حسین کنعانی زادگان گفت:
سوریه بازی مهمیبرای ما بود و از طرفی از بازی قبلی مقابل لبنان درس گرفته بودیم. نمیخواستیم هیچ فرصتی به حریف بدهیم و باید زود به گل میرسیدیم که رسیدیم. ما در نیمه اول با دو گل از سوریه جلو افتادیم و در نیمه دوم راحت تر فوتبال بازی کردیم.
سوریه چه تفاوتی با لبنان داشت؟
گفتم که سوریه یا لبنان خوب میدانند در حالت عادی حریف ایران نمیشوند بنابراین فشرده با دفاعی مطلق جلوی ما صف آرایی کرده و دل به ضد حملات میبندند. آنها دوست دارند تیمهایی مثل ایران را در این سبک خود غوطه ور کنند. هرچقدر هم که از بازی بگذرد گل زدن به این تیمها شاید سخت تر شود. بنابراین ما در این بازی خیلی خوب حفظ توپ کرده و آن را سریع به گردش درآوردیم. اجازه فکر کردن به حریف ندادیم و ۳ گل زدیم. شاید هم میتوانستیم ۳ گل دیگر هم بزنیم اما خوش شانسی سوریه و درخشش گلر آنها مانع شد.
بعد از سوت پایان بازی با لبنان همه بچهها را گوشه ای جمع کرده و به سبک مخصوص خودت رقصیدی. واقعا دو گل باور نکردنی زدیم؟
محمد حسین کنعانی زادگان گفت:
شاید اگر ۴ یا ۵ بر صفر برنده میشدیم آن قدر نمیچسبید. کامبک کردن آن هم در دقایق ۹۱ و ۹۵ فوق العاده بود. من هم از خود بی خود شدم. همه بچهها همین حالت را داشتند.
جو رختکن شما هم فوق العاده بود. فیلمیکه منتشر شد نشان میداد که…
خیلی جو خوبی بود و یکی از بهترین بردهایی که در زندگی ورزشی خودم تجربه کردم. واقعا تعویض برد با شکست آن هم در دقیقه ۹۵ غیرقابل توصیف است.
در طول بازی با سوریه میدانستید کره جنوبی ۳ گل به عراق زده است؟
محمد حسین کنعانی زادگان گفت:
تمرکز ما فقط روی بازی خودمان با سوریه بود. شما وقتی صدرنشین هستید به بقیه نگاه نمیکنید و این سایر تیمها هستند که دنبال مسابقات شما میروند. کره جنوبی تیمیخوب و رقیب قابل احترامیاست.
فکر میکنی بازی برگشت ایران و کره جنوبی یک جورهایی فرمالیته و بی تأثیر برسرنوشت تیمهای گروه باشد؟
چرا؟!
به احتمال زیاد ایران و کره جنوبی صعود خود را تا آن روز (۴ فروردین ۱۴۰۱) به جام جهانی قطعی کرده اند. این طور نیست؟
محمد حسین کنعانی زادگان گفت:
شاید این طور باشد اما بازی ایران و کره جنوبی هرگز فرمالیته نیست. یک مسابقه حیثیتی در قاره آسیا بین دو ابرقدرت که حساسیتهای خاص خودش را دارد.
{این مصاحبه دو ساعتی پس از بازی ایران و سوریه و پیش از دیدار برزیل و آرژانتین انجام شده است} میشود بازی ایران و کره جنوبی را با دیدار برزیل و آرژانتین مقایسه کرد که چند ساعت بعد از مسابقه ما با سوریه برگزار میشود؟
بله، رقابت ما با کره جنوبی مثل رقابت برزیل و آرژانتین در آمریکای جنوبی است. در قاره آسیا هم رقابت ما این چنین است و حساس!
منبع: پارس فوتبال
کلیدواژه: خربین میلاد سرلک خربین محمدحسین کنعانی زادگان میلاد سرلک ایران و کره جنوبی تیم ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت parsfootball.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «پارس فوتبال» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۷۲۲۴۶۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
نگاهی به بیبدن|متهمان ردیف اول قتل که قاتل نیستند!
فیلم سینمایی "بیبدن" دنبال زدن تلنگری به خانوادههاست و قصد دارد در بستر یک داستان جنایی، گسستهای والدین و فرزندان و روابط بعضاً ناقص آنها را به رخ بکشد. - اخبار فرهنگی -
خبرگزاری تسنیم- گروه فرهنگی
فیلم «بیبدن» ساخته مرتضی علیزادهِ فیلم اولی با نویسندگی کاظم دانشی، خیلی زود پس از رونمایی از جشنواره فیلم فجر به پرده سینما رسید و با فروش بیش از 32 میلیارد تومانی تا به امروز، اقبال نسبتا خوبی را به عنوان فیلمی در ژانر درام جنایی به خود دید.
دانشی که پیش از این با ساخت «علفزار» تجربه خوبی از بازخوانی پروندههای جنایی کسب کرده بود، این بار در مقام نویسنده، سراغ داستانی نزدیک به واقعیت رفت و با برداشتی آزاد از پرونده «غزاله و آرمان» که مربوط به سالهای 1392 تا 1400 است، فیلمی در ژانر درام جنایی را به سینماها آورد تا روایتگر یکی از هولناکترین قتلهای چند سال اخیر و در عین حال جنجالیترین پرونده قضایی باشد.
حواشی روز پنجم فیلم فجر|رقابت سنگین «بی بدن» و «بهشت تبهکاران» بر سیمرغ حاشیه/ 14 کیلو کم کن تا «مجنون» شوی!مروری بر زیرمتنهای نهفته در این اثر، یک پیام روشن و جدی را برای مخاطبانش دارد و آنهم تلاش کارگردان و نویسنده برای ایجاد یک پل ارتباطی بین این پرونده قتل با عقبه روابط عاطفی در هر 2 خانواده قاتل و مقتول است. موضوعی که در شخصیتپردازی و دیالوگگویی بازیگران و نوع بازی آنها نهفته شده و شاید مخاطب را پس از تماشای فیلم به این فکر فرو ببرد که آیا میشد قتلی اتفاق نیفتد؟ به جز فرد قاتل، آیا افراد دیگری هم در شکلگیری این جنایت هولناک سهم داشتند؟ به نظر میرسد که پاسخ به هر دو سوال «مثبت» است؛ اما چرا؟
جستوجو در شخصیتپردازی بازیگران فیلم، ابعاد دیگری از قتل دختر جوان (ارغوان) را به نمایش میگذارد؛ سروش صحت در نقش پدر «ارغوان»، کاملا منفعل و سرد است، از مهمترین اتفاقات رخ داده در بطن خانوادهاش بیخبر است، تلاشی برای ارتباط پدرانه با دخترش برای فهم نیازهای او در دوران حساس جوانی و نوجوانی نمیکند و حتی پس از مرگ او با حالتی سردرگم و بیاراده، تنها شنونده دیالوگهای طرفین است. رفتار منفعلانه او در اکثر سکانسهای فیلم، مخاطب را آزار میدهد که چرا این مرد، حتی یک برخورد سخت و خشن با قاتل دخترش ندارد؟ که البته به نظر میرسد این شخصیتپردازی و بازیگردانی به عمد توسط کارگردان طراحی شده است.
در نگاه اول، شاید به نظر برسد که انتخاب چنین نقشی برای سروش صحت با توجه به عقبه بازیگری او، اشتباه بوده اما نباید فراموش کنیم که کارگردان بی بدن به دنبال نمایش «پدر بیمسئولیت» است. پدری که حتی حساسیت لازم برای امور روزانه دخترش را ندارد و سردرگم در زندگی روزمره تا جایی پیش میرود که با خبر قتل دخترش مواجه میشود.
البته اینکه سروش صحت در ایفای چنین نقشی موفق عمل کرده یا خیر، موضوع دیگری است. صحت را بیشتر با ایفای نقش در بازیهای انرژیک میشناسیم و بازی در نقش پدر ارغوان تجربه جدیدی برای اوست. برای یادآوری هنرمندی سروش صحت در بیبدن فارغ از نقدی که به بازی کم عمق او وارد است، کافی است بازی احساسی او در جایی که از عروسی دخترش یاد میکند را دوباره مرور کنیم تا بازی هنرمندانه او در آنجا تبدیل به یکی از ماندگارترین سکانسهای بیبدن شود.
در نقطه مقابل، الناز شاکردوست ایفاگر نقش مادر «ارغوان» است که هدایت پرونده را به دست گرفته و برخلاف پدر، با کنگشریاش، قاتل را تا چوبه دار بدرقه میکند؛ در ظاهرِ ماجرا، با مادری دلسوز طرفیم، اما در تعدادی از سکانسهای فیلم پنهانکاری او تو ذوق میزند و در نهایت زنجیرهای از اتفاقات که ارغوان را به آن سرنوشت شوم دچار میکند. شاکردوست نمادی از مادر مهربان اما «پنهانکار» است. پنهانکاری او در بخشهای مختلفی از فیلم دیده میشود. از پنهانکاری او در ماجرای کویر رفتن ارغوان با دوستانش و اتفاقات تلخ بعدش تا ارتباط پنهانی سروش و ارغوان.
خانوادهای را تصور کنید که مادرش پنهانکار است و مهمترین رخدادهای فرزندش را با همسر خود در میان نمیگذارد، پدر هم تلاش چندانی برای ارتباط گرفتن با دختر و کنترل رفت و آمدهای او ندارد؛ خروجی این همه بیمسئولیتی والدین چه میتواند باشد؟
سری به خانواده قاتل بزنیم؛ پژمان جمشیدی در نقش پدر سروش، رقم زننده یک شکست عاطفی برای پسرش است؛ او به راحتی همسر اول خود را ترک کرده و بدون توجه به آیندهای که انتظار پسرش را در سنین حساس نوجوانی میکشد، تصمیم به ازدواج مجدد میگیرد. لجبازیهای مکرر او و هدایت سروش در مسیر اشتباه هم مزید بر علت میشود که سرنوشت سروش بیشباهت با ارغوان نباشد. به نظر میرسد در اینجا هم با جنس دیگری از «پدر بیمسئولیت» مواجهیم؛ پدری که غرورش از فرزندش مهمتر است و بهای این غرور، خون پسرش است.
ماجرا به همینجا ختم نمیشود؛ سوی دیگری از پرونده قتل ارغوان، یک دختر جوان که مالامال از حسادت است، نشسته؛ در ظاهر دوست است، در واقعیت دشمن؛ در ظاهر، عملی که مرتکب میشود، ساده است اما اثر وضعی کار او به قدری عمیق است که آتش یک خشم مردانه را شعلهور میکند و در نهایت به جنایتی هولناک ختم میشود. «دوست حسود» گاهی از دشمن هم خطرناکتر است.
بیبدن ضد قصاص است؟
یکی از سوالاتی که پس از اکران این فیلم مطرح شد، همین موضوع بود؛ آیا بیبدن از قصاص طرفداری میکند یا علیه آن است؟ تجربه تماشای فیلمهایی که برچسب «ضد قصاص» را یدک میکشند، نشان میدهد که مخاطب وقتی صندلی سینما را ترک میکند، برای فرد اعدام شده دلسوزی میکند؛ آیا این اتفاق در بیبدن برای سروش تکرار میشود؟
تصاویر دوربینهای مدار بسته که در بخشی از فیلم پخش میشود، بخش مهمی از حقیقت پرونده و مرتکبین جرم را فاش میکند؛ از سویی دیگر، تمام اتفاقات برای اینکه قاتل بخشیده شود، به خوبی کنار هم چیده شده اما پدر سروش همه راهها را برای بخشش میبندد. موضع بی بدن نسبت به قصاص متفاوت است؛ روی انجام قصاص پافشاری نمیکند و بارها اعلام میکند که راه بخشش باز است و از سویی دیگر، موضع آوانگارد نیز نسبت به این مسئله نمیگیرد. به نظر میرسد که کارگردان و نویسنده هوشمندانه از کنار این مسئله عبور کردند تا سراغ مسئلهای مهمتر بروند و آنهم «گسستهای درون یک خانواده» است.
چرا پیگیری مورد «بی بدن» مهم است/ نباید زیر بار حق کشی رفت
یک بازیِ درخشان، یک بازیِ درخشانتر
اگر الناز شاکردوست را کنار بگذاریم، دو بازی درخشان در بیبدن توجهات را به خود جلب کرد؛ نوید پورفرج و گلاره عباسی.
پورفرج که با بازی در فیلمهای سینمایی «مغزهای کوچک زنگ زده» و «مغز استخوان» توانایی هنریاش را به رخ کشید، در بیبدن هم به عنوان بازپرس ایفای نقش کرد و درخشان بود. او هم کنش قهرمانی داشت، هم در جایی پایش لغزید و به ضدقهرمان تبدیل شد و به خوبی از پس هر دو نقش برآمد. تلاش او برای بخشش قاتلینی که در پروندههایش با آنها سروکار دارد، برای مخاطب قابل باور است.
در نقطه مقابل، گلاره عباسی را در نقش مادر سروش میبینیم که علیرغم بازی کوتاهش اما بسیار اثرگذار است و نقش مادر شکست خورده را به خوبی بازی میکند.
بیبدن شباهتهای زیادی به «علفزار»، فیلم قبلی کاظم دانشی دارد، اگرچه شاید به اندازه آن جسور نباشد و خیلی سراغ خط قرمزها نرود اما به هر حال امضای دانشی پای آن است. اوست که داستان را از لابهلای پروندههای قضایی که عمدتا دسترسی به آنها ساده نیست، بیرون میکشد و خط سیر یک درام جنایی را کنار قرار میدهد. تنها ابهام این است که چرا خود او در نقش کارگردان حاضر نشد؟
به نظر میرسد که بیبدن دنبال زدن تلنگری به خانوادههاست و قصد دارد در بستر یک داستان جنایی، گسستهای والدین و فرزندان و روابط بعضاً ناقص آنها را به رخ بکشد. «پدر بیمسئولیت»، «مادر پنهانکار» و «دوست حسود» اگرچه قاتل نیستند، اما در وقوع این جنایت بیگناه هم نیستند.
انتهای پیام/